[ad_1]
سروش زادعلی;شکلگیری دولت-ملت بر اساس یک رابطه دوگانه است که در آن دولتها نحوه عملکرد خود را در جامعه از طریق قوانین، هنجارها و ارزشها تعریف میکنند و ملتها ملزم به رعایت آنها هستند و از ملتها انتظار میرود که دولت مردانه را حفظ کنند. تامین نظم و رفاه عمومی.
قوه مجریه وظیفه کنترل و مدیریت بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، صنعتی و فرهنگی هر کشور را بر عهده دارد و قوه مجریه هر کشور عامل مهمی در حرکت به سمت پویایی و پیشرفت در هر جامعه ای است. تا ساختار بوروکراسی اصلی دولت بتواند کار اصلی خود را با هماهنگی کامل انجام دهد.
سعادت جامعه در گرو فرآیند تصمیم گیری است که مبتنی بر شفقت، عدالت و اخلاق است.
عامل گیج کننده در سال های اخیر قوه مجریه کشور بوده است. راه قانونی کسب قدرت در ساختار اداری را به عنوان بازی انتخاباتی نمی دانند. با بازگشت به مسیر اصلی خود، گفتمان آن انقلاب اسلامی است که متشکل از اصول مهرورزی، عدالت و اخلاق است که مقام معظم رهبری همواره بر آن تاکید داشته اند.
موضوعی که در سال های اخیر با روی کار آمدن نسل دهه شصت در دستگاه اجرایی کشور که بسیاری از آنها دارای تحصیلات عالی و سابقه کار عالی هستند به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح شده است، بحث ساماندهی و تغییر وضعیت است. جذب دستگاه های اجرایی کشور شده اند.
دینامیک روند و محرکی رو به رشد در میزان انرژی صرف شده برای اندیشیدن به اقتصاد و نیروی انسانی کشور است. این امر نه تنها باعث ایجاد اجتماعی و اقتصادی در نظام می شود، بلکه ناامیدی اجتماعی را نیز به جامعه القا می کند. بحران که یکی از اصلی ترین آنها بحران جمعیتی کنونی است که شاید تا حدودی به موضوع تغییر تشکیلات و وضعیت کارکنان دولت مربوط باشد. از آنجایی که جوانان شاغل در دستگاه های اجرایی از مزایا، حقوق، امنیت شغلی و ارزش شغلی برخوردار می شوند، اعتماد به نفس برای تشکیل خانواده و بارور شدن خواهند داشت و در نتیجه این شور و نشاط در جامعه ایجاد می شود. جامعه کنونی رو به زوال خواهد رفت.
البته در ساختار نظام اجرایی کشور، اینکه چه کسانی یا چه کسانی این شیوه جذب نیرو را تایید کرده اند، اشتباه است. با توجه به رشد سیستم جذب غیررسمی و کاهش شدید ظرفیت جذب، عمر وی در تحصیل و دانشگاه سپری شده است.
کم نیستند افراد تحصیلکرده ای که بارها به سهمیه جذب رسیده اند، اما به دلیل وجود کانال های غیررسمی جذب، به دلیل کاهش شدید روابط و به تبع آن ظرفیت جذب رسمی در دستگاه های اجرایی، امکان جذب نیرو وجود نداشت. به رسمیت شناخته شده و بی رحمانه با آنها رفتار می شود و باید به آنها امتیاز داد.
بهبود عمدی و تدریجی شرایط حقوقی و استخدامی این گروه نه تنها منجر به تورم و مخارج دولت می شود، بلکه توزیع غیرمتمرکز ثروت در کشور را به دنبال دارد که رونق بازار را در پی خواهد داشت. و مشاغل غیر مستقیم در کشور.
مهارت ها و توانایی های هرکس متفاوت است. تحرک، تحرک و حرکت رو به جلو مستلزم آن است که افراد با پشتکار، مهارت و کارایی بالاتر از فرصت ها و مزایای بیشتری برخوردار شوند. خب این یک اصل است که باید رعایت شود، اما در حال حاضر فاصله بین دستگاه های اجرایی در کشور، تسهیلات، حقوق و مزایا دور از دسترس است، جا دارد که مشاغل مشابه و دستگاه های نظارتی بیشتر این موضوع را بررسی کنند.
بسیاری از وزارتخانه های بزرگ و پرسود پیمانکارانی دارند که مبالغ هنگفتی را در قالب قراردادهای نیروی انسانی برای مهارت، نیروی انسانی و ساختارهای موجود به جیب می زنند و بدون مشکل و کارآمدی سیستم، واسطه ها را قاچاق می کنند. این قراردادها نیز سودمند هستند. . البته وجود قرارداد کار برای انجام کار پروژه ضروری است و برای توسعه سریع اقتصاد و صنعت و اجرای پروژه های بزرگ و کوچک با سرعت بالا، قرارداد کار لازم است، اما باید توجه داشته باشید که یک قرارداد کار باید وجود داشته باشد. در پروژه های راه اندازی برای ساخت صنایع، کارخانهها، پروژههای ساختمانی، پالایشگاهها، نیروگاهها استفاده میشود، نه در رابطه با مشاغل با کارکنان و ساختار کاری مستمر و آموزش دیده.
وجود قراردادهای استخدامی در مشاغل دائمی منجر به فساد و هزینه برای دولت می شود، به عنوان مثال در بخشی از واحد کاری که به صورت استراتژیک قابل تعمیر، بازسازی و تنها با هزینه نیروی انسانی است. یک قرارداد میلیاردی برای جایگزینی کامل آن باز می شود که در آن به پیمانکار چند برابر حقوق پرداخت می شود، هزینه تامین مواد چندین برابر هدر می رود. این نمونه ای است که می توان آن را به طیف گسترده ای تعمیم داد.
همه اینها به این معناست که دولت می تواند با حذف قراردادهای کاری از خزانه، رهایی از بار مالی هنگفت دولت و ساماندهی نیروی انسانی برای تغییر شرایط، در هزینه ها صرفه جویی کند. راه حل. باید ارزش رفاه نسبی، عدالت و هماهنگی طبقاتی در جامعه وجود داشته باشد. از سوی دیگر با ایجاد نظام پرداخت عادلانه باید به نیروی انسانی بها داده شود و انگیزه های بیشتری برای بهره وری بیشتر در نظام اقتصادی و اجتماعی ایجاد شود. آن کشور.
[ad_2]