[ad_1]
روآرو- استفاده روزانه از مقایسه های بیولوژیکی برای زندگی شهری در سال های اخیر بسیار رایج شده است. ممکن است در نزدیکی «رگها» یا «قلب» پایتخت زندگی کنید. ممکن است در «مرکز عصبی» شهر ورزش کنید یا در پارکی به نام «ریه شهر» ورزش کنید. استفاده از این گونه استعاره ها طبیعی بودنی است که در اندیشه ما نسبت به شهر وجود دارد.
به قول آقای فرارو. از نظر تاریخی، این طرز تفکر به ما کمک کرده تا مشکلات پیچیده شهری را حل کنیم. امروزه که شهرهای سراسر جهان با چالش های جدیدی روبرو هستند، نیاز به منظر شهری جدید بیش از پیش احساس می شود. اثرات تغییرات آب و هوایی، مانند گرمای شدید، چالشی مستقیم برای شهرها ایجاد می کند. علاوه بر این، تغییرات اقلیمی مردم را مجبور میکند از روستاها به شهرها نقل مکان کنند، که بر زیرساختهای شهری نیز فشار وارد میکند. بنابراین بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه مفاهیم بیولوژیکی می توانند شهرهای مشتاق را به روش هایی شناسایی کنند که بتوانند با این چالش ها مقابله کنند.
شهر یک بدن است!
در طول قرن های 17 و 18، ادراک گردش خون و سایر عملکردهای بدن کشف شد. این دانش به یک منبع الهام جالب برای زندگی شهری تبدیل شده است زیرا در ترکیب شهر به راحتی می تواند عملکرد قسمت های مختلف بدن را منعکس کند. تصویر زیر نمای شهری مهندس نظامی ایتالیایی فرانچسکو دی جورجیو مارتینی (1439-1501) را نشان می دهد.
او معتقد است که شهر باید از یک دولت مرکزی در رأس آن اداره شود. هر دو دولت از موضع بالا – به صورت استعاری و گاهی فیزیکی – توانستند به خوبی از خود دفاع کنند و بقیه شهر را زیر نظر بگیرند. به گفته دی جورجیو مارتینی، کلیسای جامع باید در «قلب» شهر قرار گیرد تا روح آن را هدایت کند، و میدان باید در «معده» قرار گیرد تا غریزه شهر و مردم را هدایت کند.
شهرهای بی شماری بین قرون وسطی و رنسانس بر پایه تپه ها ساخته شدند. اما این نوع مفهوم شهری در قرن بیستم به اوج خود رسید، زمانی که برنامه ریزان شهری فرانسوی-سوئیسی، معروف به لوکوربوزیه، شهری را با «سر»، تصمیمی برای جدا شدن از مسکن و صنعت «روده» تصور کردند. این مفهوم الهام بخش پایتخت های جدیدی مانند برازیلیا (برزیل) و چاندیگار (پایتخت ایالت ایالت شمالی هند) بود.
از لحاظ تاریخی، بسیاری از برنامه ریزان نیز از مفهوم درک یک ارگان واحد برای ایجاد شهرها استفاده کرده اند. همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است، معمار مشهور پیر روسو، شهر نانت در فرانسه را با مرکزی طراحی کرده است که به عنوان یک “قلب” عمل می کند و کالاها و مردم را به مکان های دیگر “پمپ” می کند.
اما چنین مفاهیم زیستی و علمی می تواند شکاف اجتماعی را نیز افزایش دهد. به عنوان مثال، در طول قرن هفدهم در فلورانس و رم، زاغهها پست، جذب و حتی باعث بیماری میشدند. در نتیجه، آنها در بیمارستانی دور از شهر محبوس شدند، حرکتی که متخصصان پزشکی در آن زمان با جراحی برای برداشتن قسمت ضعیف بدن مقایسه کردند.
سلول های شهر
اکتشافات علمی بعدی سنگال شباهت یک شهر وسیع را در قرن بیستم ایجاد کرد. نمودار زیر منظره ایالت نیویورک را نشان می دهد که توسط برنامه ریز اجتماعی هنری رایت در سال 1926 ترسیم شده است. او “ساختار” توسعه شهری را در نظر گرفت که جنگل را به وجود آورد. زیستگاهی سالم و سرزنده
برای معمار مشهور فنلاندی-آمریکایی، الیل سارینن، جامعه سالم مانند یک سلول سالم است، اما جنبه دیگری از این ایده وجود دارد. سارینن معتقد است مناطق شهری پرجمعیت را می توان به روشی مشابه سرطان درمان کرد. این باور به این معناست که با «بریدن» و حذف آنها از مرکز شهر، می توان مرکز را «ترمیم کرد». این عقیده فقرا و اقلیت های قومی را مسئول این ایده می داند.
طبیعت موانگ فای
جفری وست، فیزیکدان مشهور، در کتابی که در سال 2017 منتشر شد، پیشنهاد می کند که قوانین پنهان چرخه زندگی گیاهان و حیوانات باید بر تمام جنبه های شهر ما حاکم باشد. این مفهوم نشان میدهد که طبیعتگرایی همچنان بر برنامهریزی شهری در قرن بیست و یکم تأثیر میگذارد. مثال دیگر، میتوان به مفهوم «شهرهای هوشمند» نگاه کرد، که در آن عملکرد شهرها در حوزههایی مانند جریان حملونقل عمومی و مصرف انرژی از نزدیک است. نظارت شد. می توان از طبیعت برای «هوشمندسازی شهرها»، بهبود خدمات دولتی و رفاه شهروندان و تولید شاخص هایی مانند نقاط پیاده روی و زندگی استفاده کرد.
معمار فعلی بلژیکی، لوک شوایتن، مفهوم “شهر پر جنب و جوش” را در طراحی خود برای “شهر گیاهی” اصلاح کرد. به گفته شوایتن، شهرها باید نه از مواد، بلکه از محصولات یک اکوسیستم محلی پایدار ساخته شوند. این ممکن است به معنای کاشت یک درخت بومی ابتدا و سپس ساختن اطراف آن باشد. ایده های شوایتن منعکس کننده روش های باستانی شهرهایی مانند صنعا در یمن است. ساختمان های بلند از آجرهای گلی ساخته شده اند که مصالحی پایدار و مناسب برای آب و هوای گرم شهر است. Schweinen دیگر، اجازه دهید کارخانه ها در ساخت و ساز با حذف سازندگان کوچک.
علاوه بر این، تفکر طبیعی به ما دید قدرتمندی از یک شهر خوب در آینده می دهد. اما همانطور که طبیعت در قرن هفدهم دو ویژگی کاملا متضاد داشت، امروز نیز چنین است. به عنوان مثال، ظهور شهرهای هوشمند، نویدهای زیادی برای شهروندان دارد، اما واقعیت این است که این مفهوم، نویدهای بزرگتری را برای شرکتها و فناوریهای بزرگ ارائه میکند. علاوه بر این، مفاهیم طبیعی شهری مدرن، علاوه بر کاربرد سایر علوم، باید تضمین کند که گروههای آسیبپذیر و محروم محافظت و حمایت میشوند. اما شیوع ویروس کرونا دلیل دیگری برای استفاده بیشتر از روش های طبیعی در برنامه ریزی شهری است. شاید دیدن شهر به عنوان یک موجود زنده به مقامات فرصت بیشتری برای مقابله با این همه گیری از طریق مرکز شهر می داد.
منبع: theconversation
ترجمه: مصطفی جرفی فرارو
[ad_2]